سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهادت مادرم افسانه نیست.......

افسران - شهادت مادرم افسانه نیست.......

ابن قتیبه

ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه? دینوری (معروف به ابن قُتَیبَة) در گذشته ی سال 276 هجری، در کتاب خود بنام "الامامة والسیاسة"جلد اول صفحه ی 12، چاپ سوم، 2جلد در یک مجلّد، تحت عنوان"کیفَ کانَت بیعة علی أبی طالب کرَّمَ الله وجهه" (علی کرم الله وجهه چگونه بیعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاری روایت کرده که گفت: 
"همانا روزی ابوبکر از عده ای که از بیعت با او سرپیچی کرده و نزد علی علیه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها -که در خانه ی علی جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداری نمودند، در این هنگام عمر دستور داد که "هیزم حاضر کنید" و خطاب به اهل خانه گفت: 
«قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست باید خارج شوید و الا خانه را با اهلش به آتش یکشم» 
شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض، آیا می دانی در این خانه فاطمه است؟! 

عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد



عمررضاکحاله

عمر رضا کحاله از علمای معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بیروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلی الله علیه وآله با ذکر سند می­گوید: 
تا آنکه ابو بکر از عده ای که از بیعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علی بن ابی طالب علیه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبیر و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و آنها در خانه ی فاطمه علیهاالسلام از بیعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوی آنان فرستاد. 
عمر روانه ی منزل فاطمه علیهاالسلام شده و فریاد کشید و آنان را به خارج از خانه جهت بیعت فراخواند. آنان از بیرون آمدن خودداری کردند، در این هنگام عمر هیزم طلبیده و گفت: 
قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج می شوید و یا آنکه خانه را با اهلش به آتش می کشم.
شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض (کنیه ی عمر)، در این خانه فاطمه علیها السلام است!
عمر گفت: اگر چه فاطمه در این خانه باشد، آن را به آتش می کشم


+نوشته شده در سه شنبه 92 اسفند 6ساعت ساعت 2:31 عصرتوسط <مدیر وب(حامد)> | نظر بدهید